نوشته شده در پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:,ساعت 14:29 توسط lover| |

 

حضورت در قلبم مثل نفس كشيدن است
آرام
بيصدا
اما هميشگي . . .

نوشته شده در پنج شنبه 14 آذر 1392برچسب:,ساعت 14:5 توسط lover| |

 

دوباره دستاتو میخوام...
دوباره چشماتو میخوام...
همه ی حرفامو زدم...
همه ی حرفاتو میخوام...
آخه تو دنیای منی مرحم درد های منی...
بهت نگفتم اما میگم امروزو فردای منی...

نوشته شده در سه شنبه 12 آذر 1392برچسب:,ساعت 21:1 توسط lover| |

 

ﺣﺴﻮﺩﻡ...
ﺣﺘﯽ...
ﺁﺭﺯﻭﯼِ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﺭﺍ ﻫﻢ...
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻢ.......

 

نوشته شده در سه شنبه 12 آذر 1392برچسب:,ساعت 14:50 توسط lover| |

 

فرقی ندارد چه ســـاعت از شبانه روز باشد

صدایـــت را که میـــشنوم . . .

خورشـــید در دلم طــلوع میکند . . . .

نوشته شده در سه شنبه 12 آذر 1392برچسب:,ساعت 14:36 توسط lover| |

 

هم رنگ تمام آرزوهای منی ...

غارتگرجان ومال و دنیای منی...

بی تونفس کشیدنم ممکن نیست ...

ساده بگویم که همه دنیای منی...

 

 

نوشته شده در سه شنبه 12 آذر 1392برچسب:,ساعت 14:27 توسط lover| |

 

وقتي صدات ميكنم يا اسمت مياد قلبم جواب ميده...

انگار كه همين جايي، تو سينه ي من، انگار شدي خود قلبم . . .

نوشته شده در شنبه 9 آذر 1392برچسب:,ساعت 16:13 توسط lover| |

 

خوشبختی من پیدا کردن "تو" از میان این همه ضمیر بود . . .

نوشته شده در شنبه 9 آذر 1392برچسب:,ساعت 16:8 توسط lover| |

 

بی تو اما عشق بی معناست ، می دانی؟
دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی؟
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست ، می دانی؟

نوشته شده در شنبه 9 آذر 1392برچسب:,ساعت 15:58 توسط lover| |

 
میخواهمتــــــــــــــــــــــــــــ...

ولی...

دوری...

خیلی خیلی دور

نه دستم به دستانت میرسد

نه چشمانم به نگاهت...

نوشته شده در شنبه 9 آذر 1392برچسب:,ساعت 15:32 توسط lover| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد